1. امروز صبح وقتی بیدار شدم و گوشیمو روشن کردم دیدم با سه نوع متفاوت آهنگ تولدت مبارک رو با ویالون زده و فرستاده برام با ی پیام # تولدت مبارک💙 خب به نظر من صبح خیلی قشنگ شروع شد(:
  2. از حموم که اومدم بیرون مبینا(خواهر کوچیکه) بدو بدو اومد پیشم گفت میای با هم کارتون کاغذی ببینیم؟ محکم بوسش کردم و قبول کردم(: وقتی رفتم دیدم با وسایل خونه بازیش ی تلویزیون درست کرده و ی سری کاغذ رو مستطیل طور بریده و روش نقاشی کشیده و بهم چسبونده😍 خلاصه برامون برنامه تلویزیونی ساخته ی خودش رو نشون داد و ما هم کلییی تشویقش کردیم و راهی اتاقامون شدیم برای درس خوندن😂
  3. آقا من یک عکس ناااااب دارم که چند وقت پیش عکس پروفایل اینجام هم بود همونی که پستونک دهنمه😐(صرفا برای یادآوری کسایی که دیده بودنش) هیچی دیگه چند دیشب رفیق شفیقمون ازش یادآوری کرد و خب منم چون خیلیییی دوسش دارم، دوباره گذاشتمش پروفایل واتس آپم...بعد امروز با معلم شیمیم هم یک بحث جدی دلسوزانه در واتس آپ داشتم...هی به خودم میگفتم این چرا عین بچه ها با من حرف میزنه☹ بعد از یک ساعت و خورده ای در حالی که روی تختم نشسته بودم و زل زده بودم به کتاب شیمیم یاد عکس پروفایلم افتادم😢😂😂😂😂🤦🏻‍♀️ حسابی گند زدم😂😂😂 آخه یکی نیس به من بگه چرا شماره معلماتو سیو میکنی😑🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
  4. عمه ام زنگ زده بود خونمون صرفا چون همه دستشون بند بود من مجبور شدم گوشیو بردارم🤦🏻‍♀️(اینجانب بیزار از تلفنی حرف زدن) دلم سوخ براش تعجب کرده بود من گوشیو برداشتم😂😂 بعد کلی حرف و دلداری دادن به خاطر کنکور و غیره گفت محدثه کمکت میکنه؟گفتم آره خیلییی(: گفت توی حرف زدن و زنگ تفریح و خندید.‌‌گفتم: همین که هست یک دنیاست برام(: من این دو تا بشر رو نداشتم میخواستم چجوری نفس بکشم آخه😍😍😍عشقننن عشققق😍❤
  5. بی نهایت دارم از خوندن کتاب دزیره لذت میبرم😍😍‌‌‌‌  امروز یهو چشمم خورد به پشت کتاب برگشتم به محی میگم:واقعا نمیتونم درک کنم چرا پشت کتاب اسم خواهرشو نوشته ژولی اما توی کتاب اسمش جولی عه؟🤔میگه:خب خارجی ها ژ و ج رو ی جور تلفظ میکنن😐بعد با هم زدیم زیر خنده😂🤦🏻‍♀️ خیلیی خوب گفت😍 ولی خب فکر کنم کتابی که دست منه ی ذره اشکال ویرایشی داره..با اینکه نمایشگاه کتاب پارسال خریدمش و قدیمی هم نیس🤔🤔

+عیدتونم مبارکا رفقا😍💙